دوباره ماه حسین
دوباره بوی محرّم، دوباره بوی خدا
دوباره روضه ی ارباب، روضه ی سقّا
دوباره هیئت و زنجیر و سینه و لطمه
دوباره بیرق سرخ حسین و بزم عزا
دوباره هروله ی شور، کوچه واکردن
دوباره «وعده ی دیدارمان به کرب و بلا...»
کتیبه ها و سیاهیّ و محتشم خوانی
دوباره ناله و آه و بساط اشک و بکا
دوباره روضه ی تیر و کمان و طفل رباب
که تشنه پر زده جوجه ز ساحل دریا
دوباره صیحه ی ارباب و ناله ی ولدی...!
کنار پیکر صد چاک اکبر لیلا
دوباره گریه ی طفل سه ساله ی مضطر
که بوسه زد به گلوی بریده ی بابا
دوباره شام غریبان و آتش و دود و ....
....صدای سیلی و اشک یتیم در صحرا
تمام دشت ز طیر و وحوش سیرابند
عزیز فاطمه تشنه است اف به تو دنیا
دوباره بانوی پهلو شکسته ای خواند...
کنار گودی مقتل""...غریب مادر..."" را
دوباره شیهه ی اسبی که واژگون زین است
که دید زینب و آهی کشید وا أُمّا...
کسی که زینت دوش حبیب داور بود
تنش سه نقطه و رأس بریده اش امّا...
یاسر حوتی